سکوت عادل فردوسیپور چیزی را تغییر میدهد؟
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۶۰۴۱۹۸
آفتابنیوز :
برنامه کنارگذاشتن عادل از سیما که به نظر میرسد از سالها پیش طرحش ریخته شده بود، توسط علی فروغی، مدیر جدید شبکه سه سیما نهایی شد تا در تصمیمی عجیب، محبوبترین مجری صداوسیما و محبوبترین برنامه سیما یکباره کنار گذاشته شود. مسئولان امر انتظار داشتند با کپی از روی دست عادل و احیای شاگرد او در قالب مرد همهکاره، بتوانند برنامهای با همان کیفیت در حوزه فوتبال ساخته و کاری کنند تا مخاطبان، عادل فردوسیپور را فراموش کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ماحصل شد اینکه تلویزیون، مخاطبان نهچندان زیادش را بیش از گذشته، بهویژه در برنامههای ورزشی از دست داد و برنامه نود که همواره در صدر پربینندهها قرار داشت، با برنامهای جایگزین شده که باید برای ماندن در ردههای انتهایی ۱۰ برنامه پربیننده دستوپا بزند.
کنارگذاشتن عادل از شبکه سه و جمعکردن برنامه نود تنها موضوع رخداده در این میان نبود؛ زیرا علاوه بر آن، بیمهری و کملطفیهای بیشماری به عادل فردوسیپور طی این سه سال شده است. عادل که انتظارش را نداشت دوریاش از گزارش و مجریگری به عوامل پشتپرده گره بخورد، منتظر ماند، اما وقتی پی برد با «جریان» روبهرو است و نه شخصِ «اجراکننده اوامر»، ترجیح داد عشقش به فوتبال را به بستر برنامههای اینترنتی بکشاند تا از این طریق با مخاطبان بیشمارش در ارتباط بماند. بااینحال، به محض آنکه نام عادل فردوسیپور به میان آمد، ساترا که زیر نظر تلویزیون فعالیت میکند و مسئول مستقیم صدور مجوز بر بستر اینترنت است، با برنامه عادل فردوسیپور مخالفت کرد. ساترا البته بیانیهای صادر کرد و نوشت که تقاضا برای ساخت این برنامه قبل از رسیدن به دست آنها رد شده است. خلاصه که به زبان بیزبانی خبر دادند که نهادی بالاتر از آنها، مجوز برنامه عادل فردوسیپور را رد کرده است. این بیمهریها شامل حرفه عادل شد، ولی حتی برای تخریب چهره او هم در این مدت کم نگذاشتند. درست در نخستین روزهایی که عادل از تلویزیون کنار گذاشته شده بود، شایعات مربوط به مهاجرتش به گوش رسید. حتی اسم کشور و شبکه تلویزیونی که قرار بود عادل فردوسیپور به آنجا پناه ببرد هم مطرح و پیشداوریهای عجیبی درباره شخصیت او صورت گرفت.
رسانههایی که ارتباط نزدیکی با تصمیمگیرندگان امر درباره قطع همکاری با عادل فردوسیپور داشتند، با دامنزدن به این شایعه که از ابتدا میدانستند فردوسیپور قرار است مهاجرت کند، کار او را به سختترین شکل ممکن نقد کردند. عادل، اما با وجود پیشنهادهای مالی بسیار خوب و قابلتأمل، آنها را رد و شایعات مربوط به مهاجرتش را تکذیب کرد. بعدها رضا جاودانی هم در تلویزیون از پیشنهاد شبکههای آنطرف آبی به فردوسیپور با رقم بالا پرده برداشت که اتفاقا تاریخش به مدتها قبل برمیگشت. وقتی تیر مخالفان عادل در این پروژه به سنگ خورد، تلاش برای تخریب چهره او به طرق دیگر در دستور کار قرار گرفت. اینبار گزارش دیدار فینال آسیا برای اینستاگرام کنفدراسیون فوتبال آسیا بهانهای شد تا مخالفان عادل فردوسیپور او را در تیم عربستانیها قرار دهند و با ایجاد دوگانگی سعی کنند او را فردی خائن جلوه دهند. این پروژه نخنماشده هم استقبالی از سوی مخاطبان نداشت و یکی، دو روزی در خبرگزاریهای خاص این دست و آن دست و سپس از اذهان پاک شد.
شیوه بعدی در این مسیر، اما تعریف و تمجیدهای هدفدار از شخص و برنامه جایگزین برای عادل فردوسیپور و برنامه نود بود؛ تبلیغاتی منظوردار تا نشان دهند نهتنها نبودن فردوسیپور خسرانی برای تلویزیون در پی نداشته بلکه کارهای باکیفیتتر و بدون هیاهو در این عرصه رقم خورده است. این شیوه، اما با اعلام برنامههای پربیننده هر ماه توسط خود سازمان صداوسیما به شکست منجر شد تا مشخص شود لفاظیها در این زمینه اثرگذار نبوده است.
عادل فردوسیپور، اما در تمام این سالها از تاکتیک «سکوت» استفاده کرده و به غیر از یکی، دو مورد که از سختیهای این چند سال حرف زده و اندکی از رفتارها گلایه کرده، درباره جداییاش از تلویزیون حرف نزده است. مشخص نیست تاکتیک سکوت او برگرفته از فلسفهای دیگر است یا خیر، اما هرچه بوده عادل ترجیح داده سکوت کند و منتظر بماند. او همین دو روز پیش در ویدئویی که منتشر شده میگوید سه سال خیلی سخت بر او گذشته، ولی ترجیح میدهد همچنان سکوت کند تا ببیند در آینده چه اتفاقی میافتد. پرسش مبهم دراینبین، اما این است که سکوت عادل فردوسیپور قرار است چه چیزی را تغییر دهد؟ او در این مدت سکوت کرده و چیزی عوض نشده و صدایی شنیده نشده است. با وجود آنکه علاقهمندان به برنامههای ورزشی و مخاطبان تلویزیونی بارها درخواست بازگشت عادل فردوسیپور را ارائه کرده و حتی کارزارهای مردمی برای بازگشت او به تلویزیون راه انداختهاند، هیچ اتفاق درخوری رخ نداده است. گویا اصرار زیادی بر نشنیدن صدای مردم در بین مسئولان تلویزیون وجود دارد. مسئولانی که وقتی زیاد در گوششان مطالبه بازگشت عادل را فریاد بزنی، فقط به گفتن این جمله بسنده میکنند که «مشکلی برای بازگشت عادل وجود ندارد». شاید عادل هم دلخوش به همین جمله تکراری است که تابهحال چندباری از سوی رئیس جدید سازمان صداوسیما مطرح شده در غیر این صورت بعید است که سکوت عادل فردوسیپور، چیزی را برای خودش و مخاطبان بیشماری که سالهای سال، هفتهها را با برنامه نود و دوشنبه تنظیم میکردند، تغییر دهد.
منبع: روزنامه شرقمنبع: آفتاب
کلیدواژه: عادل فردوسی پور صدا و سیما برنامه نود عادل فردوسی پور برنامه نود شبکه سه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۰۴۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاش تلویزیون، این مدلی نبود
امروز روز مهمی برای فوتبال ایران در عرصه باشگاهی است؛ با توجه به اهمیت دیدارهایی که قرار است برگزار شود، ممکن است سرنوشت قهرمان این دوره از بازیهای لیگ برتر مشخص شود. دست بر قضا دو بازی بسیار مهم هم قرار است برگزار شود که هر دو تأثیرگذار و تعیینکننده خواهند بود. یکی در تبریز که استقلال صدرنشین با تراکتور مچاندازی میکند و دیگری در تهران که سپاهان به مصاف پرسپولیس میرود.
برگزاری هر دو دیدار در یک روز، چهارشنبه بزرگی را رقم زده و با توجه به حساسیت موجود در جدول ردهبندی، اهمیت این دیدارها را اگر از دربی بیشتر نکند، دستکمی از آن هم ندارد. این دو بازی با توجه به حضور تماشاگرانی که برای گرمشدن میدان پا به ورزشگاه میگذارند، ویترین مناسبی برای تبلیغ این رشته ورزشی در ایران است. البته که با توجه به رشد فضای مجازی، چنین ویترینی بیش از گذشته در عرصه بینالمللی معرفی شده، ولی فرصت بینظیری بود که بتوان از کنار آن بیشترین بهره را برای معرفی چهره دیگری از ایران برد.
قبل از ادامه مبحث همین ابتدا باید تکلیف را مشخص کرد که چنین روایتی با علم و آگاهی از این موضوع پیاده میشود که فوتبال مثل قبلا دغدغه کوچه و بازار نیست. درست در روزهایی که سفرهها کوچکتر شدهاند، خیلی نیاز به دلِ خوشی است تا برای بازیهای لیگ برتر، مثل سابق سرودستی شکسته شود. با علم به این موضوع، ولی بازهم میشد از این فرصت، استفاده درخوری کرد به شرط آنکه تلویزیون، این مدلی نبود.
این مدلی بودن تلویزیون در چند مورد خلاصه میشود؛ اول و مهمترین آنها انحصارطلبی است. صداوسیما سالهای زیادی است که اجازه تأسیس و رشد شبکههای خصوصی را نمیدهد و همه چیز باید تحت سیطرهاش قرار بگیرد. حتی اگر قرار به فعالیت بر بستر اینترنت هم باشد، باز باید این نهاد نیمچه چراغ سبزی نشان دهد. ناگفته پیداست که چنین نگاهی، روایت را یکسویه و رفتهرفته مخاطب را دلسرد میکند. نگاه تکراری به وقایع با چهرههای برمدار مانده، اجازه ذوقزدگی از مخاطب را میگیرد.
پیامد اصلی آن، ریزش مخاطب است. اتفاقی که چندسالی است رخ داده و به گواه آمار همین نهاد و البته اظهارات مسئولان ردهبالایش، برنامهها دیگر مخاطب چندانی ندارند. تمام مواردی که در بالا گفته شد، شامل برنامههای ورزشی میشوند. انحصار در این مورد تأثیرش را گذاشته و مخاطب مثل سابق استقبالی از آن ندارد. تازه برای فوتبال، خاصه از نوع پخش زندهاش، شرایط برای تلویزیون بهتر است و همچنان در زمره برنامههای پربینندهاش محسوب میشود.
ناگفته پیداست که این پربینندهبودن در مقایسه با سایر برنامههای کنونی است وگرنه کیست که نداند آمار در مقایسه با گذشته در همین بخش هم چنگی به دل نمیزند.
پس دومین مدل تلویزیون که در چنین روز مهمی برای فوتبال میتوانست بهتر باشد، ولی نیست، ریزش مخاطبش بهواسطه راندهشدن اکثر متخصصان و سپردن امور به دست آنهایی است که آمار نشان داد، صلاحیت چندانی برای تولید محتوای جذاب و البته مخاطبپسند ندارند.
غلبه نگاه پولی بر کیفیت هم دیگر مدل تلویزیون است که مخاطب فوتبالی را در چنین روزی آزار میدهد؛ پخش آگهیهای بازرگانی تا یک ثانیه مانده به شروع بازی و زیرنویسهای ناتمام در طول ۹۰ و چند دقیقه هم نشان میدهد که تلویزیون از پخش فوتبال، به دنبال بهره مالی است. افزایش درخور نرخهای آگهی در زمان پخش دیدارهای مهم هم مهر تأییدی بر این ماجرا است. این موارد بخشی از تلاش برای انحصارطلبی تلویزیون در چنین رویدادهایی را توجیه میکند؛ هرچند تمامی اتفاقات را شامل نمیشود. حالا دیگر، سخنگفتن از این بحث کهای کاش این نهاد کمی با همین فوتبال که از ثانیه به ثانیهاش درآمدزایی میکند با روی خوش تا میکرد و دستی در جیب میکرد تا باشگاههای تا بن گرفتار بدهی را نجات دهد، امری آرمانگرایانه به نظر میرسد.
اصولا، اما در دنیایی بهتر، در چنین چهارشنبههایی که مردم هم دل و دماغی برای پیگیری بازیهای فوتبال داشته باشند، فضا برای رقابت آزاد باز است تا هر شبکه تلویزیونی که خدمت و کیفیت بهتری در پخش و تولید محتوا دارد، بتواند میهمان خانههای مخاطب شود. هرچند شاید مخاطب هم مجبور شود اندکی پول برای تماشای این زیبایی بپردازد، ولی آنوقت دیگر خیالش راحت است که نقد و نگاه یکطرفهای به او خورانده نمیشود و قرار نیست با دیدن لحظه به لحظه برمدارماندگان، با آگهیهای ریزودرشت، زیرنویسها و تبلیغات عجیب و غریب که به میانه میدان هم کشیده شده و تولید محتوایی که فاقد جذابیت و کیفیت است، لذت تماشای یک بازی فوتبال از او سلب شود.